علی جوان خوش نیتی است. او عاشق فاطمه است که با او در یک روستا زندگی می کند. پدر فاطمه، فیضی، برای دخترش شیر بها زیادی می خواهد. علاءالدین با گفتن اینکه از آلمان آمده، می خواهد با فاطمه ازدواج کند. فیضی علیه دو جوان که دخترش را می خواهند، سیستم حراجی راه اندازی می کند و دخترش فاطمه را ...