یک شمن به "میلا" دستور میدهد تا یک دستبند عرفانی را به دهکده رقصان ، یک مکان دورافتاده در شرقی ترین نقطه جزیره بازگرداند. "میلا" به همراه پسر عمویش ، یودا ، و دوستانش جیتو و آریا، به جزیره میآیند و متوجه میشوند که ... ادامه و دانلود
خلاصه داستان : امبر و خانوادهاش هنگام جشن گرفتن لبباران در منطقه باندونگ دچار وحشت شدند. امبر، زن جوان زیبایی که دید محدودی دارد، می تواند چیزهایی را ببیند که دیگران نمی توانند ببینند. ... ادامه و دانلود